گردشی در یک روز گرم تابستونی
سلام بر همه.
امروز صبح منو بابا گلی و علی جون و دنی جون ناهار رفتیم بیرون شهر (تو جاده چالوس)روستایی بنام پل خواب.لب رودخونه رفتیم کلی هم عشق صفا کردیم جای همه فامیل و دوستامون خالی کلی خوش گذشت.(چون لب رودخونه بودیم منم واسه مطلبم رنگ آبی انتخاب کردم)
بعداز کلی شنا کردن و ناهار خوردنو هندونه نوش جان کردن خسته و کوفته اومدیم خونه و شب بعد از شام ، رفتیم خونه ی عمو جهانگیر اونجا هم کلی بازی........... و خلاصه حسابی خوششششششششششششششش گذشت.
قاچ هندونه خوشمزس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
صفاصفاست اینجا چه با صفاست اینجا...............
جای همه خالی هههههههههههههههههههه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی