اولین دوری من و داداشم
سلام بر همه
قند عسل مامانی بابایی وداداش علی
یه روز که باباجون ماموریت یزد می خواست بره داداش علی را هم با خودش برد و من و توهم تو خانه تنهاشدیم بخاطر همین دو شب رفتیم خانه عمه جون زهره .....
یه روز قبل از ظهر بردمت پارک چمن پیش خانه عمه جون زهره کلی بازی و عکسهای خوشکل ازت گرفتم که توی وبت هم میذارمشون (اونجا کلی بهت خوش گذشت)......
جونم براتون بگه چند روز دیگه دادش علی کنکوردانشگاه آزاد (آزمایشی) داره درسته که آزمایشی خدا کنه ازش سر بلند بشه چون هیچ درس نمی خونه........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی