دانیال وفایی فردانیال وفایی فر، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

گل پسری قند عسلی

فرشته آسمانی زمینی شدنت مبارک

سلام بر همه.

امروز خورشید شادمانه ترین طلوعش را کرد و دنیا رنگ دیگری گرفت قلبها به مناسبت وجودت خوشامد خواهند گفت و.....

دنی گلی اوایل پاییز در بیمارستان امام خمینی با مشخصات وزن ٢کیلو ٨٦٠گرم و قد ٤٨ سانت و دور سر ٣٤ سانت و در تاریخ ١١/٧/١٣٨٨ هنگام اذان صبح پا به دنیایی ما زمینیها گذاشت..........

دانیال ومامانی شنگول

  خدایا ب امید خودت  نه امید ب خلق روزگار سلام بر همه.امروز روز خیلی زیباییه من و دانیال البته همه خانواده شادیم (خدایا این شادیها را ازمون نگیر آمین) بلاخره بعد از پنج ماه تلاش و کوشش و هفته ایی سه روز ب کلاس قرآن حفظ جزئ 30 آقا دانیال ب خوشی تموم شد و دیروز 94/12/3 اسفند ماه امتحان داد قبول شد با بالاترین نمره 19 گرفت و اینو بگم ک بچه ها با کمتر از 17 رد میشدن و دوباره بایستی دوهفته جزئ 30 را دوره بکنن و دوباره امتحان بدن ولی خوشبختانه با تلاش گل پسری دانیال بار اول امتحان داد و قبول شد (بازم خدایا شکرت) عکسای دانیال بزودی.....   ...
4 اسفند 1394

چرتکه..........

خدایا ب امید خود ت    سلام بر همه .از شهریورماه سال 94 کلاس چرتکه ثبت نامت کرده بودم و چون تعداد بچه ها ب حد نصاب نرسید کلاس خیلی خیلی دیر تشکیل شد و شما بی صبرانه چشم انتظار کلاس جدیدت بودیی تا بلاخره بعد از چند ماه از طرف موسسه تماس گرفتن و گفتن ک از پنج شنبه94/10/17 دانیال جون رو بیارید کلاس  خیلی کلاس چرتکه رو دوست داشتی و من هم هفته ایی یک روزگل پسری رو کلاس چرتکه میبردم البته در کنارش هم حفظ قرآنت رو دنبال میکردیم   در اولین فرصت عکسهای گوگولی رو میزارم ...
26 دی 1394

دانیال جونم..............

  آقا دانیال و پسر عموش آقا محمد معین ( مهر 95 )   دوشنبه شب چله سال 94   قربونت ......................................                         از راست ب چپ (حسین _ محمد ماهان _امیر _حسام _گل پسری _فاطمه _ زهرا)البته اینو بگم ک اینها همه دوستاش نیستن بقیه سمت دیگه نشستن ...
26 دی 1394

یک غیبت طولانی ........

خدایا ب امید خودت  سلام بر همه.   بعد از ی غیبت طولانی دوباره برگشتیم نمیدونم از کجا شروع بکنم فقط اینو بگم ک فعلا گیج میزنم چون خیلی وقته مطلب ننوشتم و نمیدونم از چی و کجا شروع بکنم مختصر مینویسم که کلاس اشاره قرآن میرفتی (اسمش جامعه القرآن) بود دوره اش تقریباه 5 ماه طول کشید و بهت ی مدرک دادن دوباره همون جا واسه ترم جدید ثبت نامت کردم اسم دوره حروف الفبا و دوره روان خوانی و فصیح خوانی نام داشت اون دوره هم تقریبا 11 ماه طول کشید و یک روز در میون میبردمت جامعه القرآن . اونجا دوستای زیادی پیدا کردیی کلاست رو خیلی دوست داشتی .............. گل پسری بعد از 11 ماه تلاش و کوشش یاد گرفتی از روی ق...
26 دی 1394

دوره حروف عربی و روانخوانی

خدایا به امید خودت نه امید به خلق روزگار مهندس کوچولوی من دوستدارممممممممممممممممممممم اول بگم ک تیتر بالای صفحه رو سبزش میکنم چونکه بی نهایت عاشق رنگ سبز هستی هر چی ک میخوام بخرم میگی سبز باشه (کلا سبز پسندیی) گل پسرم دوهفته ایی است ک دوباره ترم جدید کلاس قرآنت شروع شده من و تو دوباره ی روز در میون میریم مهد جامعه القرآن (دوباره کارم در آومده ) تا حالا حرف الف و  ء  - ب - ت - ث   را یاد گرفتی میریم بیرون هر جا ک این حروف رو ک میبینی نشونم میدیی کلی ذوق زده میشی عکسای دنی جونم ب زودیییییییییییییییییییییییییییییییییییی     ...
9 شهريور 1393

پایان دوره کلاس شکوفه ها

خدایا به امید خودت  نه امید به خلق روزگار چند روزیه که کلاس قرآنت تموم شده امتحانش رو هم دادیی و به خیر خوشی ژشت سر گذروندیی دو روز بعد از امتحانش واستون جشن گرفتن و ی تقدیر نامه خوشکل از طرف موسسه جامعه القرآن بهت جایزه دادن البته ی مداد عروسکی هم به انتخاب خودت جایزه ات بود قربونت بشم ان شالله جشن فارغ التحصیلی دکترات رو ببینم روز جشن هم خاله قرآنی به مامانا گفته بود که هر مامانی واسه بچه خودش جایزه تهیه کنه (من هم واسه شازده پسرم یه کامیون   خوچلی خریدم )  عکسات رو بزودیی واست میزارم تا خاطره ایی باقی بمونه ...
8 مرداد 1393

اشاره قرآنی

خدایا به امید خودت نه امید به خلق روزگار سلام.قربونت بشم حسابی مشغول کلاس قرآنت شدی یک روز در میون با هم میریم جامعه القران. اونجا آیه های زیادی رو یاد گرفتی که میتونی با اشاره بگی البته درکنار قرآن شعر هم حفظ شدی. عکسهای دنی بزودی     سه روز تعطیلی (14 و 15 و 16) خرداد رو همراه بابا گلی و مامان جون و داداش علی رفتیم دزفول و از طرف دیگه رفتنمون هم مصادف شد با سالگرد آغاجون(بابای باباگلیم)................. این سه چهار روز ک اونجا بودم خوش گذشت کلی آتیش سوزوندم(شیطنت) راستی یادم رفت بگم تولد آرام دختر خاله منصوره هم بود قراره مامانم چند تا عکس هم بزاره(البته اگه وقت بکنه خخخخخخخخخخخخخخخخخ) ...
12 خرداد 1393